من و همسرم امشب رفتیم بیرون یکجا نشستیم تو هوای آزاد بعد داماد خالم و دختر خالم و دوستش و خانومش اومده بودن
من و همسرم یک جای حذفمون درباره خانواده ها صحبت کردیم و من گفتم مادرتو خیلی فرق میذاره بین من و جاری
فلان کرده اینطور کرده شوهرم هی میگفت آروم تر
بحثمون نشده بود و شاید بیست دقیقه از حرفاتون درباره این بود من الان کل ذهنم درگیره نکنه بلند صحبت کردم شنیدم این داماد خالم یک خاله رنگیه که دومی نداره
همش میگم نکنه شنیده باشه
اصلا چرا اونجا من درباره این مسئله با همسرم حرف زدم
توی پارک نشسته بودیم فاصله هم تقریبا داشتیم و بچه ها بازی میکردن یکم صدا میومد ممکنه شنیده باشه ؟؟؟
و اینکه داماد خالم میشه پسر عمو همسرم
اگر بره ب زنعمو همسرم بگه ای وای من
از دیشب تا حالا استرس گرفتم