من درکت میکنم
خودمم همین وضعیت رو داشتم
پدرم دراوند تا ازدواج کردم...سالی یدونه خواستگار میومد که به دلمم نمینشست
از طرفی دوست داشتم ازدواج کنم
از طرفی فشار جنسی که خیلب از خانوما درکت نمیکنن🙄
از طرفی پدر مادرم میگفتن یا افسردگی نگیر و نگو ازدواج میخوام یا به یکی از اینا جواب بده😖
شانس من شرایطشون خوب بود، ولی به دلم نبود..
خلاصه گفتم نه میخوام خوشم بیاد ازش و شرایطشم خوب باشه..
خلاصه به بدبختی گذشت عزیزم
الانم تو متاهلی مشکل خیلی هست،خانواده شوهرم خیلی قهر قهرو هستن و پر توقع ...ولی با همه ی اینا ، سختی اون دوران یه چیز دیگه بود...
من اخرش با اینکه خواستگار از فامیل و اشنا هم اومد واسم ولی از طریق اپلیکیشن ادم و حوا ازدواج کردم
عجله نکن چون بعدم پشیمون میشی،ولی خواستگار خوب ام که اومد و به دلت نشست و مرد خوبی بود ،بهونه الکی نگیر
الان سرگرم کن خودتو ،بزار کمتر سخت بگذره