دختر عموی منم از شوهرش روز عروسی وسط مهمونا سیلی خورد چون چن تا اقا اومدن داخل شوهرش گف حواست ب لباست نبوده
الان ده سالع ازدواج کردن باهم خیلی خوبن
ولی من هنوز یادمه میگم من بودم میزدم تو گوشش
دختره هم میگی ول کن نبودع خوب میکرده
خدا به عروس رحم کنه پدر و مادرت عروس واکنش نشون ندادن ؟
چه بد
حداقل جلو مردم دندون رو جگر میذاشتن
دلت برای اون عروس وداماد نسوزه،اون عروس تو نامزدی فهمیده شوهرش دست بزن داره وداماد فهمیده زنش غر غرو هست ولی با این حال تا مرحله ی عروسی رسیدن
حالا جفتشون هم روانشناس هستند ،اینا تو مشکل خودشون موندن
[QUOTE=395689258]خدا به عروس رحم کنه پدر و مادرت عروس واکنش نشون ندادن ؟[/QUاونا هم مدام زور میکردن سوار ماشینشون کنن،حالا یه سری میگفتن میشناسن دخترشون چه بی حیاس،حق رو به دوماد میدادن
اگه یه روز خدانکرده از هم جدا بشن همه میگن اینا شب عروسی کتک کاری کردن،البته این حرف خاله هامه
من خودم شب حنابندون قهر بودیم ،اخرشم به جدایی ختم شد
