امروز یک بحثی شد درباره لباس و دعا
منم گفتم یک خانومی از این های که خانوم های بلوچ به صورتش ون میبندند که فقط چشماشون دید میشه زد آمد دم خونم دعا ریخت استادم گفت چرا قوم پرستی بندر عباسم میزنه این چه حرفی من ناراحت شدم و چیزی نگفتم
باز یک بحثی درباره مشهد و افغان شد همه یک چیز گفتن منم گفتم استادم گفت تو چقدر بی تربیتی هر حرفی میزنی چرا گفتی منم گریم گرفت بلند شدم رفتم آمد دنبالم تا دم در آموزشگاه تا تو خیابون که بیا ولش کن یک چیزی گفتم منم نرفتم آمدم خونه الان نمیگم شاید مشهدی ها ناراحت بشن چکار کنم