اولش یه همکار فرصت طلب بود که اخراج شد
بعد یه همکار دورو که چه عرض کنم صد رو بود که بعد دو هفته رفت چون دیگه نتونست به نقشش ادامه بده
بعد یه همکار خوب اما حواس پرت بود که گاهی مجبور بودم خرابکاری هاشو گردن بگیرم ولی خوب بود
حالا یه همکار اومد یعنی ذاتش خوبه آدم خوبیه ولی بنده خدا یه ثانیه دهنش و نمیبنده
دلم میخواد خودم و بکشم از دستش
یعنی آدم خوبیه نمیخوام هیچ جوره برنجونمش ولی بس نمیکنه به خدا ادم انقد پر حرف
تا شروع میکنه به صحبت قلبم میریزه چون میدونم تمومی نداره 😭😭😭
من خودم ادم خوس صحبت و شوخی ام سرکار
ولی به خدا این خیلی حاشیه میره و واقعا خیلی حرف میزنهذ
ما کار الانمون بیشتر ثبتی و سیستمی و نیاز به دقت داره
از بس کرف نیزنه ممکنه ده دقیقه همینکوری که خسکم زده فقط به مانیتور نگاه کنم چون مغزم از کار میفته 😭
حالا تو همکارت
میایی خونه از دستش راحت میشی
من یه پسر دارم در روز ۲۵ساعت حرف میزنه گاهی دلم میخواد خفش کنم
خودت سر گرم کار کن ، بیشتر بشنو کمتر جوابشبده
نه اتفاقا سر کارم نمیتونم کار کنم بعد اشتباهی بشه میفته کردن من
بعد الان که از بس حرف میزنه از ترس من صحبت استارت نمیزنم
حس میکنم یه جورایی هم تو دلش دلخور میشه ولی با این حال بس نمیکنه
فقط حس میکنه شاید من خودم و بالا میگیرم درحالیکه به خاطر پرحرفیشه که جرات ندارم حرف بزنم
بعد اگر هم اشتباه کنه جرات نداری بهش راهکار بدی چون ده ساعت حرف میزنه تا آخر بهش بگی غلط کردم راه خودتو برو
و راجب هر چیییی یعنی هرچی نظر میده و یک ساعت حرف میزنه
چند بار گفتم این موضوعات به من مربوط نیس
تو رو خدا من چه جوری به این بفمونه کمتر حرف بزنه
آدم مظلومی هم هست نمیخوام برنحه
محترمانه بهش گفتم اصلا نمیره تو مخش
واقعا از کار خسته نمیشم ولی واقعا رد دادم از دست ابن
مطمئنم اخر یک کاری کنم یا یک نفر سومی مداخله کنه
چون من دلم نمیاد ناراحت بشه اونم بس نمیکنه 🤦🏼♀️😂
اگه کسی دیگه بود با چکش میزد تو سرش
آخه زن چرا انقدر حرف میزنی
نمیدونم شوهرش چیکار میکنه خدایا 🥲
