دیشب ساعت های 3 بود که تو خواب حس کردم ی چیزی افتاده روم و اجازه نمیده تکون بخورم کامل حسش میکردم انگار ی چادر پهن شده بود روم که اجازه نمیداد تکون بخورم یا حرف بزنم بیدار بودم ولی کاری نمیتونستم بکنم😐💔دستام حالت دست های مومیایی های مصر ضرب دری بود وقتی تونستم بلند شم تنها کاری که تونستم بکنم این بود تو دلم ی سوره حمد بخونم بعدش تموم شد دوبار پشت هم اتفاق افتاد و فضای اتاق ی فضای بود که موج منفی ازش میبارد ممکن جن بوده باشه؟
کاش آنقدر آب داشتیم تا جهنم را خاموش کنیم و ای کاش آنقدر آتش داشتیم که بهشت را بسوزانیم تا مردم خدا را برای خودش بپرستند(زرتشت)😅🗿