امروز بابام کارداشت اومد تهران بعد ازاونجایی که پدرشوهر عنم اجازه صادر نکرده که شوهرم بیاد خونه پدر مادر من ینی به شوهرم گفته اونا میخوان تورو بکشونن سمت خودشون.
بابامامانم سراین قضیه نمیان خونم
امروز کار داشت اومده بود تهران
گفت بیا ببینمتون با بچه
منو پسرمم رفتیم پارک چندساعت موندیم پسرمو بابام بازی کردن
ولی دلم داره میترکه ک من اینجا خونه داشته باشم ولی بایام بیاد تو پارک مارو ببینه.اخ. بمیرم براش😭😭😭
شوهرم خونه نبود گفتم بیا بریم گفت مگ ازشوهزت میترسم ک نمیام ک شوهرت نیست یواشکی بیام
چرا این شرایط قبول میکنی؟تغییرش نمیدی؟
وای چقد بد 🥲
از بی عرضگی خودته. پس گریه کن
منم اونحورم
همسرتم خونه پدر ومادرت میاد؟
واقعا متاسفم برای همسرتون ... خب وقتی اختیارشون دست ننه باباشونه نمیدونم برای چی ازدواج میکنن ... قلبم درد گرفت ...💔
با خدا حرف بزن ازش بخواه خودش یه راهی باز کنه
بخدا من ۴سال پیش طلاق میگرفتم خسته شده بودم از دستش
اومد افتاد ب غلط کردن ک دیگ تکرار نمیشه
خداییشم خیلی از کاراشو ترک کرده ک دهن بین خانوادش بود هرروز دعوا داشتیم
ولی این یه مورد رو چون باباش واقعا وحشیه وقتی اینو خواهرش تو قنداق بودن گریه میکردن مادرشوهرم حموم بوده
میبره میندازه روبرو خونشون یه جایی بوده انگار همسایه ها اشغال جمع کرده بودن تواونا
بقیه رفتاراش بماند میگ توک بابامو میشناسی میاد یه بلایی سرتو میاره
