سلامی مجدد دوستان ... من قبلا هم بیان کرده بودم که خانواده پدری با وجود تمام لطف هایی که چه در کودکی و چه در بزرگسالی به من کردن ، با من یه مشکل دارن که کلا ریشه ای محسوب میشه ، کلا منو دختر خوبی نمیدونن و فکر میکنن علت به هم ریخته شدن رابطشون با پدرم و خانواده نامزد سابقم من بودم . قبلا هم از لطف زن عموی گرانقدرم که به دخترای فامیل میگفت از این تقلید نکنید این دختر خوبی نیست به این نزدیک نشید و اینا گفته بودم ، چه خانواده پدرم و چه خانواده مادرم که به مراتب خانواده ازاد تری بودن همچین دیدی بهم داشتن و خب منم تقریبا با همشون قطع ارتباطم و سال تا ماه نمیبینمشون و هیچ علاقه ای به معاشرت باهاشون ندارم . حالا با گذشت چند سال دخترای دسته گلشون رفتارا و کارایی انجام میدن که من حتی خجالت میکشم بهش فکر کنم . بگذریم چون مسئله این نیست . ما با دوتا از عمه هام بعد از بهم خوردن نامزدی من کلا قطع رابطه ایم قبلش هم بودیما ولی بعد بهم خوردن نامزدیم دیگه کلا تموم شد هرچی بود . میمونه بقیه عمه هام . عمه کوچیکه من بچه نداره و با همسرش تصمیم گرفته بودن که یه دختر بچه رو به فرزند خوندگی بگیرن و ما رو دعوت کردن . من به اصرار مامانم رفتم ، چون اگه نمیرفتم میگفتن به اینکه فلانی بچه به سرپرستی گرفته حسودی میکنه ما رفتیم و من بعد مدت ها بود که خانواده عزیز پدرم رو میدیدم و تازه فهمیدم که بله من چقدر دختر خوب و نازیم نسبت به دخترا و عروسای جدید فامیل . با هر رفتارشون یه جلسه تراپی برام اضافه کردن . حالا عروس یکی از عمه هام که به نظر دختر نرمال تری میومد و تازه به جمع خانواده فوق العاده پدری من اضافه شده بود اومد نشست کنار من و شروع کرد به حرف زدن . خدایی منم ازش خوشم اومد ... چون به نظرم دختر خوبی بود . هی حرف زد و حرف زد تا رسید به اینکه اکانت اینستاگرامت رو بهم بده ، من هیچکس از اعضای فامیلمون اکانتم رو نداره همه بلاکن به جز دوتا دختر عمه ام و همین عمه کوچیکه ، یکی از دلایلی که نمیخوام کسی اکانتم رو داشته باشه هم اینه که من هیچکدوم از عکسام با نامزد سابقم رو پاک نکردم که این بارها برام دردسر در پی داشته . به هر حال دلم نمیخواست بخشی از زندگیم رو پاک کنم . حالا من گفتم چیکار کنم چیکار نکنم باز خر شدم گفتم این دختر خوبیه اشکال نداره داشته باشه ، الان بهش میدم فالوم کنه ، بعد فردا بلاکش میکنم . من همینکارو کردم . چشمتون روز بد نبینه عصری به من پیام داده که آره همه راست میگن تو چه مار خوش خط و خالی هستی ، پسره بدبخت حق داشته ولت کرده ، اونو خدا نجاتش داده ... تو لیاقتت اینه اینطوری بمونی تا بترشی. الانم دنبال اونی اگه نبودی عکساش رو پاک میکردی بدبخت عقده ای ، نکنه چشمت پشت سر زندگی منم باشه ؟ به همه میگم ، میگم که تو منتظری اون برگرده بیاد بگیرتت ابروت رو میبرم و ... تمام . این هم دلیلی شد برای منی که توی دوران پی ام اس هستم نزدیک به دو ساعت بشینم گریه کنم . الان به نظرتون چیکار کنم چه جوابی بهش بدم . سرم داره منفجر میشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بهش بگو طرز حرف زدنت درست کن بگو دوست داشتم بمونه به تو چه علاقه به هیچ کسی هم ندارم سرت تو ماتحت خودت باشه من چه بترشم چه نترشم به تو ربطی ندارد بکش بیرون برو دکتر دختر دیونه
هدف امسالم. 100تا کتاب بخونم، اپیزودهای رخ و مورخ وشاهنامه و کلیله دمنه رو همش رو گوش کنم. لک های صورتم پاک کنم، دندونم رو ارتودنسی کنم. و روکش کنم. شیمکم رو آب کنم، شونه هام رو قوی کنم.