از دست خونواده ی عروسمون عاصی شدیم

داداش من ۹ ماهه ازدواج کرده طبقه ی بالای ماست و راه پله مون یکیه و کلا ۱۲ پله بینمونه  خونواده ی زنش هفته ایی یه بار پا میشن تلپ شام و نهار آواره میشن رو سر خونواده ی داداشم یعد سه تا بچه ی کوچیک دارن قد و نیم قد بالا و پایین میپرن جوریکه سقف داره میاد پایین بعد جیغ و داد و هوار پدرم چند بار خواست بهشون بگه ما نذاشتیم گفتیم زشته ولی اینا دیگه شورشو درآوردن تو راه پله اشغال میریزن خسته مون کردن شدن فوبیای ذهنی ما هر چی هم محلشون نمیدیم بیشتر میان۔خسته مون کردن از قیافه هاشون متنفرم نمیدونم یارو گناه کرده زن گرفته یا خانواده شو گرفته بخصصوص خواهر زن ۔۔۔۔