2777
2789
عنوان

بنظر شمامقصر منم یا شوهر نفهمم

| مشاهده متن کامل بحث + 925 بازدید | 40 پست
خونه خواهر برادرم زشته چهار پنج روز لنگر انداختنمگه مردم نوکر ما هستن آخهایشون فقط فکر خوشی خودشه

 دقیقا ....میگه قبلا هم قبل از ازدواج ما  اینا اومدن خونه مامان  بابا یه من چند روز موندن و فلان....میگم اونامیتونن من نمیتونم....گذشته هم به من ربطی نداره

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دقیقا ....میگه قبلا هم قبل از ازدواج ما اینا اومدن خونه مامان بابا یه من چند روز موندن و فلان....م ...

آخه مساله اینه شما اینجوری برید دو روز دیگه اونا میان چند روز چند روز خونه شما :/

همین الان این مدل رفت و امد رو زیر بار نرو گرفتار میشی

بعد میگه آره همینا شست و شو مغزیت میدن و توهم ساده

:)

از آدم بی منطق هرچی بگی برمیاد والا

کلا تو همه چیز انقدر روش خوبه؟ من که واقعا روم هم نمیشه

خواهرشوهرم شهر دیگس سالی یه بار میریم سر میزنیم و یه شب میخوابیم دیگه باید بیایم بیرون من کلافه میشم. زشته بابا

آخه مساله اینه شما اینجوری برید دو روز دیگه اونا میان چند روز چند روز خونه شما :/همین الان این مدل ر ...

اره نمیرم الان یکساله و دوماه ازدواج کردیم رو هیچی تفاهم نداریم یکیش همین موضوع رفت و آمد های مسخره هست....الان چند روزه دیگه دوستاش با خانواده میان از قشم بیان اینجا ....فکر کن من چقدر باید اذیت بشم.....متاسفانه شوهرم خیلی نفهمه و مثلا تو این مورد بهم میگه تو اجتماعی نیستی اهل رفت اومد نیستی همه رو از من زدی.....ولی من اصلا اینطور رفت و آمد ها رو زیاد نمیپسندم

:)از آدم بی منطق هرچی بگی برمیاد والاکلا تو همه چیز انقدر روش خوبه؟ من که واقعا روم هم نمیشهخواهرشوه ...


چند وقت پیش رفتیم قشم خونه دوستش...بخدا روز دوم با چمدون بسته نشستم دم در اتاق گریه کردم که بریم من سخته برام  من این طور مسافرت تو سرم بخوره نمیخام ....که عابروی منو برد و یک هفته موند ....شب آخر هم به زور و با دعوا جلو ی بقیه اومدیم میخاست بیشتر بمونه....یه دعوای بدی جلوی دوستاش و خانواده کردیم که بخدا من دیگه روم نمیشه نگاشون کنم عابرومو برد

اره نمیرم الان یکساله و دوماه ازدواج کردیم رو هیچی تفاهم نداریم یکیش همین موضوع رفت و آمد های مسخره ...

اختلاف فرهنگی دارید

یه نمه هم رفیق بازه انگار

اینا رو ت اشنایی باید بیشتر روش دقت کرد

یه مشاوره برید با هم

اگه بنا باشه زندگی کنید با هم هر دوتون باید یه مقدار تعدیل بشید و نزدیک بشید به هم

یه چیز دیگم اینکه ببین اگه شما نمیری بازم دوستاش میان میمونن خونت شما هم برو سخت نگیر، اونجوری زیادی خوش به حالشون میشه هی میان

حالا آدم حسابی هستن دوستاش؟

چند وقت پیش رفتیم قشم خونه دوستش...بخدا روز دوم با چمدون بسته نشستم دم در اتاق گریه کردم که بریم من ...

ای بابا

جدیه پس مشکل شما

حتما به مشاوره فکر کن

اولویت مرد باید زن و زندگیش باشه

جمع دوستان انقدر مهم نیست که سرش آدم با زنش تو جمع دعوا بگیره

تا کنار نیومدید بچه هم نیار عزیز

ایشون با این همه علاقه به تفریح و رفیق شما رو میذاره با بچه میره پی گردشش

اختلاف فرهنگی داریدیه نمه هم رفیق بازه انگاراینا رو ت اشنایی باید بیشتر روش دقت کردیه مشاوره برید با ...

ببین من تو یه خانواده با سطح تحصیلات و فرهنگی بالا بزرگ شدم مثلا پدرم دکترای حقوق داره و یه وکیل سرشناس تو سرمون هست....از نظر من آدم حسابی بودن خیلی فرق داره با نظر شوهرم ....!!!!!!!

ببین عزیزم کلا من معذبم راحت نیستم خونه ی کسی باشم بگیره راحت بره مسافرت ..نه اینکه بندال کسی بشه . ...

حق با شماست متوجهم چی میگین بالاخره آدم خودش باشه و خانواده ی خودش معلومه که چقد راحت تره از هر لحاظ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز