یه چیز بگم دور از جون شما البته
من مامان بزرگم زمان قدیم جمع میکرد نه میخورد نه میپوشید جمع میکرد مثل شما دلش برا شوهرش میسوخت چقدر زمین خریدن مایه دار شدن شوهرش هم خوش اخلاق نبود زد مریض شد فوت کرد
رفت زن دوم گرفت الان همه زمینارو زن دومه فروختن خرج کردن موند یه خونه اونم تا مرگش بابا بزرگم قطعا میفروشه
هیچکس قدرشو ندونست اونهمه تلاش فرش مییافت میفروخت
نمیگم قدر شناس نباش ولی کم توقع هم نباش
مردا قدر زن خرج کن بیشتر میدونن بیشتر هم تلاش میکنن