هرجایی میرم کنار هرکسی هستم این حس تنهایی باهامه داره از درون نابودم میکنه
روزی ماری عاشق شد میگفت معشوقش ماری ست خوش خط و خال،قد بلند وجذاب، گذشت تا روزی شهامت ابراز عشق به معشوق را پیدا کرد و توانست از نزدیک با وی دیدار کند اما وقتی او را از نزدیک دید بسیار متعجب شد و حیرت زده برگشت. او یک شلنگ بود! این است حکایت عشق های امروزی؛) #عضو جدید نیستم ۴سال خواننده خاموش بودم
منو به عنوان یه اقوام ساده میشناسه اصلا حسمو نمیفهمه
برای منم همین بود با این تفاوت که اوایل میخواست ولی بخاطر حرفای مادرو خواهرش مث ی غریبه شد
روزی ماری عاشق شد میگفت معشوقش ماری ست خوش خط و خال،قد بلند وجذاب، گذشت تا روزی شهامت ابراز عشق به معشوق را پیدا کرد و توانست از نزدیک با وی دیدار کند اما وقتی او را از نزدیک دید بسیار متعجب شد و حیرت زده برگشت. او یک شلنگ بود! این است حکایت عشق های امروزی؛) #عضو جدید نیستم ۴سال خواننده خاموش بودم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اظطراب اجتماعی هم دارم 😂😂😂اصلا اعتماد به نفس ندارم کلا وضعم داغونه نمیدونم چطور از این باتلاق درب ...
راهش اینه که فقط بری بیرون از هرچیز مثبتی مثل بیرون رفتن که میترسی باید باهاش روبه رو بشی
روزی ماری عاشق شد میگفت معشوقش ماری ست خوش خط و خال،قد بلند وجذاب، گذشت تا روزی شهامت ابراز عشق به معشوق را پیدا کرد و توانست از نزدیک با وی دیدار کند اما وقتی او را از نزدیک دید بسیار متعجب شد و حیرت زده برگشت. او یک شلنگ بود! این است حکایت عشق های امروزی؛) #عضو جدید نیستم ۴سال خواننده خاموش بودم
روزی ماری عاشق شد میگفت معشوقش ماری ست خوش خط و خال،قد بلند وجذاب، گذشت تا روزی شهامت ابراز عشق به معشوق را پیدا کرد و توانست از نزدیک با وی دیدار کند اما وقتی او را از نزدیک دید بسیار متعجب شد و حیرت زده برگشت. او یک شلنگ بود! این است حکایت عشق های امروزی؛) #عضو جدید نیستم ۴سال خواننده خاموش بودم
الان به یه جایی رسیدم همش کمبود دارم به جای اینکه به فکر ایندم باشم همش به فکر بدست اوردن ارامشمم
آرامش چی هست اصلا
روزی ماری عاشق شد میگفت معشوقش ماری ست خوش خط و خال،قد بلند وجذاب، گذشت تا روزی شهامت ابراز عشق به معشوق را پیدا کرد و توانست از نزدیک با وی دیدار کند اما وقتی او را از نزدیک دید بسیار متعجب شد و حیرت زده برگشت. او یک شلنگ بود! این است حکایت عشق های امروزی؛) #عضو جدید نیستم ۴سال خواننده خاموش بودم