خیلی زیاد
بیشتر همسرم
من همون موقع که گفت دختر
ته دلم انگار قبول نکرد
با اینکه منتظر دخترهم بودیم
چون حالاتم کاملا شبیه بارداری پسرم بود .
طوری که همسرم همش میگفت بریم سیسمونی بخریم
بهانه میاوردم
چند قلم ریز خریدیم
اما وسایل بزرگتر رو نه
رفتم به دکتر گفتم برام سونو بنویس
گفت الان نیاز نیست
گفتم میخوام مطمعن بشم که سیسمونی بخرم
گفت خب آنومالی دادی
گفتم دلم اما چیزی دیگه میگه
خلاصه رفتیم و دیدیم اشتباه گفتن
تا چند روز همسرم شوک بود
خیلی دوست داشت جفتمون جور بشه