سلام، خیلی غمگینم امروز عضو این سایت شدم میخوام با شما درد دل کنم
خواهرم نزدیک 25ساله ازدواج کرده 2تا پسر داره شوهرش خیلی اذیتش میکنه کتکش میزنه موهاشو میکشه از خونه میندازتش بیرون ،همه ی دعواهاشونم سر دیگرانه ،سر اینکه اولویت اولش دوست و فامیل و آشناست، روزای اول که دامادمون شده بود هیچی نداشت خواهرم سرکار میرفت زندگی رو میچرخوند الان که وضعش خوب شده خیلی خواهرمو اذیت میکنه، چند بار بهش گفتم خودتو از این زندگی نجات بده طلاق بگیر جدا شو اما میگه نمیتونم سنم بالاست کسی به من کار نمیده از یه طرفم پدرم مستاجر نمیتونه بره پیش پدرم زندگی کنه، خیلی غمگینم براش خیلی، با شوهرم در میون گذاشتم یه دو نفر پیدا کنیم بهشون یه پولی بدیم دامادمون رو یه جایی خفت کنه تا میخوره بزننش صدای سگ بده. 😭😭😭😭😭😭چند روز پیش ساعت یک شب حرفشون میشه خواهرمو از خونه میندازه بیرون اونم بدو بدو رفته خونه خوار بزرگترم. آخ دارم دق میکنم به خاطر زحمتهایی که خواهرم برای این مثلا مرد کشید.