تازه خواهر دوستم تو راه دیدک نشسته بودم ایستگاه اتوبوس صدام زد بلند شدم احوالپرسی گرم بش دست دادم بعد ی نوک دست داده مزاحمت نشم خسته ای خدافظ
رفت البته با روی خنده
اما یکی نیس بگ تو ک نمیخوای حرف بزنی چرا صدام میزنی مرض داری
بم برخورده من بخاطرش بلند شدم بعد بهم نوک دست داده!
همین دیشب بیزون بودیم کلی خنذیذیم اسکل پلشت