ما یک ماه پیش خونمون بچه مار افتاده بود تو چسب الان بعد یک ماه اومدم میترسم

ماهم توروستاخونه ساختیم وقتی تازه اومده بودیم توش دوتامارپیداکردیم یکی داخل دستشویی یکی تومطبخ همسایمون هم دیروزتوحیاطش پیداشد

هیچی کشتیمش ازاون موقع دیگه ندیدم من زیادترسونیستم ولی شمانگران نباش اگه بودتاحالاخودشونشون میداد

خونه مادربزرگم تو روستاس منم رفته بودم تو ماشین درس بخونم یهو دیدم از زیر نایلون ک ن نمی‌دونم چیه برای مشاورزیه ی صدایی میاد من همش فک میکردم که ی نفره بعد کلم و ا پنجره افردم دیدم ی مار دراز بهش میگن سِلِر تو مازندران غروب بود نزدیکای تاریکی بود من کلمو آوردم بیرون اونم کلشو آورد بالا باهم چش تو چشم ک شدیم یهو سکته کرد مرد😂😂 فک کنم منو ب عنوان عزراییل دیده😂

ولی هرچی باشه مار هفت تا جون داره سکته کرد ولی زنده بود مادر بزرگم همیشه مار ک می‌کشه میسوزونتش چون میگن جفتش ممکنه پیداش کنه از تو چشای مار می‌فهمه کی کشتنش خرافات نیست برا همین ومیسوزونیمش