یه وضعیت گندی درست کرده دیگه حالم از ریختش بهم میخوره
از بچه ننه بودنش از همدستی با مادر و خواهرش
از بدرفتاریاش با من از بی مسئولیتیاش از بی عرضه بودنش از تمام بی احترامیای که بهم میکنه از حرف زدنش که خیلی راحت فحش میده
از مادرشم متنفرم امروز قرار بود برم خونش دیدم حجم کارام زیاده نمیرسم پیام دادم امشب نمیایمجواب نوشت باشه عزیزم دررررجا زنگ زده چرا زنت نمیاد مشکلیه؟ دعوا کردید؟ شوهر احمق منم برگشته توضیح داده آره یک ساعت پیش سر مسافرت حرفمون شد
واقعا حالم ازشون بهم میخوره