2777
2789

نمی دونم چرا پرسیدن چند گرفتی؟؟؟

من هم قیمت  را گفتم  

بعد شروع کردن به بدگویی کردن که گرونه و نمی ارزه و ....

دیدن من سکوت کردم و  بهشون بی احترامی نکردم

هر دو تا شروع کردن تا تونستن از گوشت قرمز  بد  گفتن 

دست بردار هم نبودن

گارسون اومد از ما پرسید غذا چطور بود

ما هم تشکر کردیم گفتیم خوب  بوده

بعد اونا بی ادبانه بهش پریدن که پولش هم خوب بوده

من کلا این حجم از بی ادبی شون را درک نکردم 

بعد یکی شون آب انار سفارش داده بود

بلند بلند می گفت  خیالم راحته که رگ هام بسته نمیشه


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آدم بدبخت زیاده

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

آدم بیشور زیاده

غصه نخور

مَرا هزار امید هست و هیچکدومِش ديگه تو نیستی😎                                                                                   دید هرکسی به دنیا متفاوته و همین تفاوت دیدگاه ها زندگی و صحبت ها رو جذاب میکنه، پس نگاه هیچکس به زندگی غلط نیست، چون ما هنوز از خیلی اتفاقایی که تو این دنیا رخ میده خبر نداریم😉😊

بعضی‌ها واقعا مشکل دارن

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی 

چیزی زده بودن

|•یاسمنم•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا می‌شود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس می‌کردم•|   goftino.com/c/xJbnEE

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792