خیلی دوست داشتم برم کلی راه رفتیم تا رسیدیم به ابیانه ولی واقعا اون تصوری که من از زیبایی این روستا داشتم نداشت و اکثر خانه ها متروکه شده بودن و قدم ب قدم انجا صنایع دستیشون را میفروختن حتی پیر زن ها دم در خونه نشسته بودن و چیز میفروختن واقعا انقد تصورم خراب شد که فقط به همسرم گفتم برگردیم