یه همکلاسی خیلی زرنگ داشتم،یادمه دبیرستان بودیم خیلی خیلی درسش خوب بود
حفظیاتش عالی،ریاضی فیزیکش عالی
اما پدرش فوت کرده بود و وضع مالیشون متوسط رو به پایین بود،برادر بزرگش خرجشونو میداد
گذشت و گذشت تا رسیدیم سال آخر،یه خاستگار سمج داشت ؛دوست برادرش میشد خانوادش اجبارش کردن که حتما باید به این جواب مثبت بدی چون پسره شغل رسمی ،خونه وماشین داشت،خیلیم زشت بود.
همکلاسیم از اول مخالف بود ولی پسره خامش کرد قول دانشگاه بهش داد،یادمه دختره دندوناش ارتودنسی میخواست حتی پسره قول اینم بهش داد...
هیچی همون شوهره نذاشت همکلاسیم حتی کنکور هم بده،سال اول افتاد تو جریان های نامزدی و...بعدش که همکلاسیم عروسی خواست واسش نگرفت فقط رفتن ماه عسل.
تهش هم باردار شد وبچه دنیا اورد دیگه شوهرش علنی با دانشگاه رفتنش مخالف شد!! حتی همون ارتودنسی رو هم پیچوند و انجامش نداد.
مطمئنم اگه تو یه شرایط دیگه ای بود یه نخبه از دختره درمیومد،من خودم زرنگ بودم دبیرستان ولی هیچوقت به پای اون نمیرسیدم واقعا با استعداد بود،خیلی حیف شد.