ی عمه دارم پسرش پدرشو سوزوند. دوسال تموم خونه ما میومد میخورد میخوابید من میرفتم زیر زمین کنکور میخوندم تا این راحت باشه مثلا داییم میخواست بیاد بلند میگفت بهش بگو من که رفتم بباد من حوصله مهمون ندارم. ببین چقدر پررو بود.
بعد الانم مفتی نشسته خونه باباش و تازه داره لیسانس میگیره و کلاس موسیقی میره اون پسرشم رفته ی جا دیگه خونه مجردی گرفته. ارث هم برده اما میگه همه رو بابا من بده که ارث نبرده.
من با گوشت و خون جمله هاتو میفهمم .کار بابا و داداش منم مشترکه ولی بابام کار نمیکنه و همش بیرونه .داداشم همه رگ های پاهاش زده بیرون. حالا تازه ۱۵۰ میلیون هم میخواد مفتی بده به عموم .دیسک های داداشم زده بیرون.
کاش بابام میمرد.