یک پسر تعریف میکرد ؛
من تا ۲۹ سالگی بیکار بودم هیچی نداشتم نه پول نه شغل نه خانه نه پدر پولدار میگفت ؛ دندان هام همگی خراب بودن ، لباس خوب نداشتن یک مراسم برم..نه تفریحی نه هیچی. . میگفت ؛ همه هم سن و سال های من در بین دوستان و اقوام و حتی اونا که از من کوچکتر بودن
دیگه بدترین وضعیت آنها حداقل شغل خوب و ماشین داشتن همگی .. خلاصه کلام من بین تمام آنها به معنای واقعی جا ماندم حتی یک نفر نبود که وضعیت از من بدتر یا شبیه من باشه که خودمو حداقل با اون مقایسه کنم آروم بگیرم همگی از من بهتر بودن..
بعد گفت ؛ از ۲۹ تا الان ۳۲ سالمه از همه اشون جلوتر زدم
باورت میشه؟ بصورت معجزه واری اتفاقاتی تو زندگیم افتاد که من در این ۳ سال ماشین خریدم از همه اشون بالاتر حتی از آن هم سن و سال هام که ۱۵ ساله بیشتر از من کار میکنن و من بیکار بودم.. وسایل و سر وضع زندگیم از همه اشون بالاتر.. درآمدم از همه اشون بالاتر..ازدواج کردم..
بچه امم قراره به دنیا بیاد.
گفت چندبار اومد خودکشی کنم
بارها و بارها کفر میگفتم
از زندگی سیر بودم
اما فراموش کردم زندگی پر از سورپرایز ها و معجزه هاست
آقا میگفت ؛
هیچ وقت فکر نکنید عقب افتادید هیچ وقت
خودتان با هیچکس مقایسه نکنید فقط با خودتان رقابت کنید و منتظر باشید زندگی سورپرایز ها قشنگی داره..