فکر می کنن چون پزشک نشدم باید شوهر کنم اونم نه با قلب خوششون ارزو می کنن
بلکه تنها راه زندگی من رو شوهر کردن می بینن
من رفتم رشته ای که بهش علاقه داشتم هیچکس نمی دونه من چیکار کردم و چه مهارت هایی دارم یه ساله هست با شرکت های مختلف در رشته خودم همکاری می کنم و باز کسی نمی دونه چرا نگفتم؟ چون حسود زیاد دارم !!
حالا این چند وقت که عروسی دعوت می شیم نگاه هاشون به شدت تحقیر آمیزه !!
اما ماجرا به این جا ختم نمی شه!! داداش من پزشکی قبول شده فامیلمون بچه اش کنکوری هست قبول نشده با کلی خرج کردن اون یکی هم سهمیه و پولش یه طرف بازم قبول نشده دیشب دور سرهم نشسته بودن می گفتن پزشکی به درد نمی خوره
قبل نتایج توهم قبول شدن داشت پدبزرگ طرف راست می رفت چپ می رفت میومد جیگر ما رو خون می کرد که یکی از نوه هاش پزشکه اون یکی هنوز قبول نشده بود پز پزشک بودن اونم می داد الان اومده نوبت به ما که رسیده(به خدا اصلا ما پز نمی دیم جوری که در عوض اونا به ما قیافه می گیرن)
یه بار که فامیل می بینم تا مدت ها حالم بده