2777
2789
عنوان

داستان یک زن بدجنس

836 بازدید | 53 پست

بچها داستانی که میخوام بنویسم داستان یکی از آشناهامونه خودشم تو سایت هست من با جزئیات نمیگم

این دختره از یه خانواده ی خیلی فقیر بود در حدی که باباش کار درستی نداشت و خونه هم نداره بعد تو دانشگاه خودشو آویزون یه پسر یتیم کرد و باهاش ازدواج کرد بعد با سیاست به اسم اینکه من تازه عروسم نمیتونم کرایه نشین باشم خونه مادرشوهرش هم فروخت و کل دارایی مادرشوهره رو گرفتن و انداختنش گوشه خیابون گفتن به ما ربطی نداره برو برای خودت جا پیدا کن بعدم نشست زیر پای شوهرش و خونه و ماشین شوهره رو زد به نام خودش و 2تا بچه داره که اولی از شوهرشه دومی از دوست پسرش ولی شوهر بیچارش نمیدونه

 حالا فقط داره کل پولای شوهرش رو طلا میخره جوری که شوهره لباس درست هم نداره بپوشه،اول ازدواجشون شوهره خیلی خوشگل و خوشتیپ بود الآن مرده رو ببینی وحشت میکنی از صبح تا شب کار میکنه همه چیزش هم در اختیار خانمه بخاطر نقشه ها و حرفای این زنش از کل خانوادش هم پول کنده و از همشون جدا شده گویا و زنه الآن مثل یه آشغال باهاش برخورد میکنه،کاملا مثل عروسک خیمه شب بازیه دست این دختر،حالا دختره منتظره یه ارث خیلی تپل به شوهره برسه راحت میگه پول بیاد دستش برش میدارم پولا رو مهرمم میزارم اجرا و جدا میشم،واقعا تعجب میکنم این دختر بی ذات و پست فطرت که خانوادگی اینجورین من کامل میشناسمشون چجوری یه شوهر به این خوبی کرد بعد خیلی دخترای خوب گیر مردای عوضی میافتن،یه عروسم دارن اونم زیر دست اینا ذلیل شده برادرش هم کار و خونه نداره توی خونه باباش یه اتاق دارن زندگی میکنه واقعا بدا و خرابا بلدن چجوری خوشی رو به دست بیارن،بخدا جلو ما چنان سر شوهرش داد و بیداد کرد مرده یه کلمه چیزی بهش نگفت فقط صداش میکنه عشقم و عزیزم،بعد بعضی مردا دستت رو تا آرنج بکنی تو عسل باز دستت رو گاز میگیرن،اینم بگم دختره خیلیم زشته

واقعا دنیا جای عجیبیه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من نمیخوام خودم رو آدم بده کنم به شوهرش بگم زنش چیکارست،مرده یه بار خیانتش رو فهمید و بخشیدش به خاطر بچهاش ولی نمیدونه در چه حد بهش خیانت میکرد فکر میکرد فقط چت و تماسه و نمیدونه هنوز هم ادامه میده

نمی دونم دلم برای مرده یا هر چی میکشه از ضعیفیه خودش میکشه اونم کنار این مار هفت خط

من که آشنای دخترم ازش میترسم و سعی میکنم خودم رو ازش دور نگه دارم امان از مرده

اینم بگم این دختر و خانوادش خیلی به دعا و این چیزا هم اعتقاد دارن

خییییلی زیاد بخدا اگه ببینیش میگی این یه فرشتست ولی وقتی بشناسیش تازه میفهمی عجب بد ذاتیه،خیلی بازیگ ...

مشکل از شوهره هم هست

مهم اینه هر دو در کنار هم راضی باشن

بدون علم:بدون توجه📚(افراد مذهبی درخواست ندن) 

یعنی تو حتی میدونی بچه از دوست پسرش ه خیلی دقیق میدونی عجیبه هر کسی کارهای کارشو پس میده دیر و زود ...

آره میدونم،من که ندیدم کسی پس بده عزیزم اینا همش حرفه اتفاقا هر چی آدم بدذات تر دیدم موفق تر بودن اونا بلدن چیکار کنن باور کن عزیزم

باشه من باور کردم‌ . حالا شوهر اون شیرین عقله شما چرا حسادت میکنی عزیزم؟ زندگی‌خودتو بکن

نمیدونم اسمش حسادته یا چی،واقعا به منم مربوط نمیشه ولی خیلی حرصم میگیره و دلم میسوزه سر این قضیه،دقیقا شوهرش خیلی آدم ضعیف و احمقیه و فک کنم خیلی تنهاست هیچ کس رو نداره بیچاره انگار همه کس خودش رو کرد زنش که باهاش اینجوری کرد

نمیدونم اسمش حسادته یا چی،واقعا به منم مربوط نمیشه ولی خیلی حرصم میگیره و دلم میسوزه سر این قضیه،دقی ...

والا چی بگم.‌ حرفات قابل باور نیس. تو از کجا میدونی بچش از دوست پسرشه.  حرفات بوی حسادت داره اگه پسره بفهمه فکر‌میکنه تو خواستی زنش بشی 

الان دقیقا چ جزئیاتی و جا انداختی!!!!فکر میکنی این داستانه چ تاثیری تو زندگی ما داره ...

جزئیاتم زیاد داره از کارایی که با شوهرش کرد خودش با افتخار  تعریف کرد براو 

هیچی فقط چون برای کسی نمیتونستم تعریف کنم اینجا نوشتم

شما ظاهر زندگیه اینها رو میبینی در باطن هرگز دلبستگی و عزیزم گفتنو جانم شنفتن نیست 

 .هیچ هم معلوم نیست شوهر این خانم برای همیشه احمق بمونه !!!!!

نفر سوم یه خلوت دونفره نباشیم . حتی اگر در این خلوت دونفر دارن بدگویی ما میکنن .                

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792