بعد سه ماه اومدو خونه مامانجونم اعصابم راحت باشه آجی م و بچه ها سر و صدا میکنن دایی و پدربزرگم غر میزنن که آروم یواششش آجی منم جوابشونو میده هی دختر خال هامم همینطور هییی همش سر و صدا میکنن جیغ و داد میکنن منم اعصابم خورد شده دیگه هی آجیم میزنم دعواش میکنم یگم یواش مامانم الان اومده ی طرف با مامانم دعوام شدع سر اینا داره گریه میکنه اینا هم همش غر میزنن بدبختای گدا خوبه خودمون همه چیز میاریم آخه کجارو داره آدم بره؟؟؟دیگع مغزم نمیکشه ی ی روزه اومدم آروم باشم خرابش میکنن 😭😭🥱