هیچوقت کمک حال ما نبوده وزندگی همیشه تند خو بد اخلاق بوده یه لقمه نون میآورده خونه اونم با داد بداخلاقی و بیشتر اوقات گشنگی کشیدیم هیچ کمکی به جهاز و عروسی خواهر و برادرم نکرد
یه خونه نگرفت برامون داداشم خونه خرید که توش زندگی کنیم
همیشه یادمه به مامانم خیانت میکرده... همش زن صیغه ایی داشته... یادمه بچه بودم یه زن متاهلی رو آورد خونه پیش من و خواهرم اون موقع مادرم شهرستان بود
الانم سنش رفته بالا و میبینمش حالم بهم میخوره
هی میگه من آه میکشم من آقت میکنم
امشب بهش گفتم چرا هیچ وقت پدر نبودی همیشه دنبال سیگار و الکل زن مردم بودی
کلی بد و بیراه بهم گفت حرفهای بدی زد و از خونه زد بیرون