نامزدم مدیر یه مجموعست سالها رابطه اییم و قراره تو این یکی دوماه عقد کنیم اما نمیدونم چرا تا اسم یه زن میاره فکرم درگیر میشه مثلا منشیش یا حسابدارش مثلا میاد میگه خانم فلانی امروز میخواست ماشینشو عوض کنه رو زد براش پول زدم کارش راه بیوفته یا مثلا چکهایی که نمیخوام مالیات ببینه خانم فلانی تو حسابش میخوابونه یا حسابشو گردش میدم بتونن وام بگیرن خب تا اینجا میگم همه چی خیرخواهانست ولی دو هفته دیگه تبریز نمایشگاه داره و گفت دو تا از خانمای شرکتو با خودم میبرم تبریز گفتم جالبه همتونم باهم سوییت گرفتین گفت چرا بد برداشت میکنی خب نفر ندارم خونه ای که گرفتم دوتا خونه مستقل داره خانما یه قسمت دیگن ...تصور میکنم ده روز همشون تو یه خونه ان اذیت میشم نمیتونمم چیزی بگم هی بگه اعتماد نداری