2777
2789

بد بودن پدر و مادرم آنچنان به هلاکت رساندن من را که قصه‌ش به اندازه یه کتابه. حتی چند نفر از خود خانواده و دوستانم بهم میگفتن حق داری که دیگه اصلا نبینی‌شون. من خودم را با هر بدبختی و فلاکتی بود ازشون نجات دادم و پناه بردم به یه شهر غریب. اما چ کنم؟ آدم مهربونی هستم و دلم تنگ میشه و می‌خوام رابطه رو نگه دارم

 سه ساله ازشون دورم، اما هربار اومدم یه سر بزنم، با کلی هزینه و بدبختی و پول قرض کردن، بعدش به خودم گفتم مثلا اومدم انرژی بگیرم و برگردم به اون زندگی تنهایی و غربت کنی انرژی بگیرم. اما با کوله باری از غم و غصه برمیگردم هر بار. یک مادر نکبت که هربار با دادن عذاب وجدان و عاطفه‌های زحردهنده ازم میخواد که برگردم و یک پدر که هربار میام میگم شاید درصدی تغییر کرده، اما باز به همون نکبت مونده. امشب که دیگه سنگ تموم بود: از تنهایی و دل تنگی اونجا پول قرض کردم و دوازده ساعت در راه بودم که بیام ببینمشون و ازشون انرژی بگیرم، اما یک دعوایی در خانواده بود که نگو.... موضوع من نبودم اما نزدیک به پنج ساعت در یک مرافعه خانوادگی بودم و پدری را دیدم که کثافت وجودش امکان نداره پاک بشه روزی. پول قرض کردم تا کرایه را جور کنم و بتونم بیام ببینمشون و انرژی بگیرم و هزار ماشاالله برای این انرزی، با یک روان له شده باید بگردم توی یک شهر غریب و پر از گرگ...


الحمدلله برای این جهنم که من دارم.

آرزویم، خواستم، هدفم یک حیات روشن و نورانی است. 

۲سالو نیم پدرمو ندیده بودم اون روز ک رفتم شهر خواهرم اینا منتطر اسنپ بودم یهویی اون طرف خیابان دیدم نشناخت منو حرف نزدم باهاش اما همون ۲ دقیقه دیدن اون باعث شده روانم گوه بشه وسواسم بدتر شد وجودش باعث حال بدم میشه موندم باز چجوری برگردم ب حالت قبلیم

گفت چادرت را بپوش تا ایمان مردی نلرزد ایمانی که به گیسویی بلرزد به چه ارزد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

۲سالو نیم پدرمو ندیده بودم اون روز ک رفتم شهر خواهرم اینا منتطر اسنپ بودم یهویی اون طرف خیابان دیدم ...

میفهمم چ زجر روانی داری می‌کشی ...باورت میشه من کسی میگه پدر و مادرم رو دوست دارم، تعجب می‌کنم!!!! مگه میشه؟!


می‌دونی درد بزرگ و درمان ناپذیری دارم.

آرزویم، خواستم، هدفم یک حیات روشن و نورانی است. 
خوشبحالتون که حداقل تونستین مستقل شید

عزیز در تنهایی و غربت خدا می‌دونه دارم با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنم، گاهی بازم تنها پناهم میشه این خونه، با فرض کردن پول و کلی هزینه میام بهش سر بزنم که انرژی بگیرم و کمی از فشار اون غربت و بی کسی کم کنم و قضیه میشه این...هربار به خودم لعنت می‌فرستم که دیگه نیام...اما بازم....اما از دیشب دیگه یه حال دیگه شدم....و می‌‌خوام دیگه تصمیم بگیرم هرگز نیام....یا بشه سالی یکبار ....تا بلکه کمتر زجر بکشم 

آرزویم، خواستم، هدفم یک حیات روشن و نورانی است. 
عزیز در تنهایی و غربت خدا می‌دونه دارم با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنم، گاهی بازم تنها پناهم میش ...

برای جایی که ارزش رفتن نداره خودتو تو بدهی ننداز

من اگه یه روزیم بشه که برم، هیچوقت حتی برای یک دقیقه هم برنمیگردم

برای جایی که ارزش رفتن نداره خودتو تو بدهی نندازمن اگه یه روزیم بشه که برم، هیچوقت حتی برای یک دقیقه ...

کاملا درست میگی...من متاسفانه و صدهزاربار متاسفانه آدم صبوری هستم و مرتب از توهین و تخقیرهایی که بهم شده گذر می‌کنم ....این میشه که درد و رنج برام پایانی ندارد...دیشب داشتم فکر می‌کردم حدود دو تومن قرض کردم و اگه همون شهر خودم می‌موندم، می‌تونستم فقط با پانصد تومان دوبار کافه برم، یه ورزشی برم و بقیه‌ش هم توی خونه فیلم ببینم ...دردم فقط تنهایی و دل تنگی بود، اما الان این همه راه اومدم، این همه قرض رو سرم، این همه درد روانی متحمل شدم و تازه بخوام برگردم باید بازم هزینه کنم که کمی آرامش بگیرم و بتونم به خودم بیام....


واقعا مبارزه دیگه نیام. مادری دارم که همیشه با تحریک عاطفه آدم را روانی میکنه؛ زنگ بی موقع میزنه کی مرده، کی به دنیا اومده، کی میای و....و منم همیشه در رنجم و متاسفانه تأثیرپذیر ازش...

آرزویم، خواستم، هدفم یک حیات روشن و نورانی است. 
کاملا درست میگی...من متاسفانه و صدهزاربار متاسفانه آدم صبوری هستم و مرتب از توهین و تخقیرهایی که بهم ...

خوشبختانه همشون میدونن من تلفنام رو سایلنت و جواب نمیدم، یه تصمیم بگیرو تمام، کلا بزارشون کنار، هر وقت دلتنگ شدی یاد بلاهایی که سرتون اومده بیفتید.همین.

کاش بشه یه روزی برم و برنگردم، کلا اگر مشکلمو خدا حل نکنه تا آخر امسال، واقعا یا میرم یا خودمو میکشم، دیگه فکر ابروشونو نمیکنم 

خوشبختانه همشون میدونن من تلفنام رو سایلنت و جواب نمیدم، یه تصمیم بگیرو تمام، کلا بزارشون کنار، هر و ...

خدا آرامش به دلت بیاره و رهایی ازشون.

من بد می‌کنم به خودم....خیلی بد....تحقیر و توهین زیادی شنیدم ازین خونه و بازم میام که ازش آرامش بگیرم....

این سه روز تعطیلی را اگر در خانه خودم می‌ماندم، حداقل سه ساعت حال خوب داشتم، و بقیه‌ش دلتنگی میشد که ایشالا بکشه منو زود راحت بشم....نه اینکه این همه هزینه کنم و دوازده ساعت توی ماشین و بیام شاهد جنگ و دعوا و اعصاب خوردی باشم....من خودم مقصرم 

آرزویم، خواستم، هدفم یک حیات روشن و نورانی است. 
خدا آرامش به دلت بیاره و رهایی ازشون.من بد می‌کنم به خودم....خیلی بد....تحقیر و توهین زیادی شنیدم از ...

ان شاءالله از سری بعدی بهتر تصمیم میگیرید.

منم مجبورم فعلا باج بدم، اما روزی میرسه که تماشاگرشون میشم فقط 

ببین تو مسئول رفتار اونا نیستی پس خودتو ناراحت نکن چرا اینجوری کردن این حقم نیست و... این حرفارو بریز دور... ببین الان واقعا عالیه که زندگیت ازشون جداست... ادمایی مثل ما نباید شروع کننده محبت باشن چون محبت ندیدن که بخوان بلدش باشن!  (این همون سبک خودخواهانه هست که اون تاپیکم گفتم) و با زندگی کردن با این ادما واسه اینکه از خودت محافظت کنی فقط باید همین قانون رو داشته باشی... دختر مهربونی هستی و مشخصه، مهربونیتو خرج کسی که بهت ارزش نمیده نکن... جایی انرژی و مهربونیتو خالی کن که ارزشش رو داشته باشه و بهت برگرده... 

دوست ندارم حرفای پایانیم تلخ باشه ولی بهت میگم تا خودتو ضعیف ندونی و بدونی حتی ادمی مثل من که همه چیشو باخته بود ( کتک به ناحق میخوردم، همیشه قضاوت و تمسخر میشدم و یک بار نزدیک بود به دست پدرم کشته شم که مادرم جلوگیری کرد) و درکل افسردگی شدید گرفته بودم و روز و شب به خودکشی فکرمیکردم، الان به اینجا رسیدم😅 اعتراف میکنم تغییر درد داره ولی از نتیجه انقدر راضی میشی که سختی های زندگیت رو میشوره و میبره کنار.... 

انرژی و مهربونیتو خرج کسی کن که بهت برگردونتش💙

لطفا تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیدی نظر منو ریپلای نکن! فضای مجازی برای خالی کردن عقده ها نیست پس حد خودمونو بدونیم🩵 آدم ها مثل کتاب اند! از روی بعضیا باید مشق نوشت، بعضی هارا باید چند بار خواند تا مطالبشان را درک کرد! ولی بعضی هارا باید نخوانده کنار گذاشت. اگر همه جا تاریک بود دوباره بنگر! شاید نور خودت باشی✨ 🩵intp🩵
ببین تو مسئول رفتار اونا نیستی پس خودتو ناراحت نکن چرا اینجوری کردن این حقم نیست و... این حرفارو بری ...

من الان می‌خوام برگردم سر خونه زندگی خودم و بهونه‌ای جور کنم که دیگه هرگز نبینمشون....اما تهش مرددم، نکنه نتونم، نکنه...

چرا من خاک بر سر هر دفعه که میرم به بیست روز نکشیده دلتنگ میشم؟! چرا آدم نمیشم

آرزویم، خواستم، هدفم یک حیات روشن و نورانی است. 
من الان می‌خوام برگردم سر خونه زندگی خودم و بهونه‌ای جور کنم که دیگه هرگز نبینمشون....اما تهش مرددم، ...

البته این خانواده کثافت هم بی تاثیر نیستن! 

مثلا الان که بعد از دو ماه اومدم خیر سرم، این استقبالشون از منه، همون شب اول در میانه درگیری و دعوایی بودم که در و همسایه ریختن به بحث کردن، اما همینکه میرم به خصوص مادرم شروع می‌کنه زنگ زدن و ابراز دلتنگی و.....و من خاک بر سر بازم تخت تاثیر....

آرزویم، خواستم، هدفم یک حیات روشن و نورانی است. 
من الان می‌خوام برگردم سر خونه زندگی خودم و بهونه‌ای جور کنم که دیگه هرگز نبینمشون....اما تهش مرددم، ...

به دلت بد راه نده و خودتو کم ارزش نکن

تو مهربونی و این چیز بدی نیست فقط ادمای مناسبی کنارت نبودن که قدرشو بدونن... 

و کاملا دلتنگیت طبیعیه بابت اینم خودتو سرزنش نکن، همونطور که قبل ترم گفتم تغییر کردن دردناکه، به مرور زمان به خودت میای میبینی بالاخره تموم شد... نه خبری از دلتنگی هست، نه خانواده سمی... فقط دیگه ارامش مونده! 

فقط حتما به طبیعت و حیوونا نزدیک شو و مانترای (اهنگ) ارامش گوش بده... اینا انرژی و مهربونیتو بهت برمیگردونن💙

لطفا تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیدی نظر منو ریپلای نکن! فضای مجازی برای خالی کردن عقده ها نیست پس حد خودمونو بدونیم🩵 آدم ها مثل کتاب اند! از روی بعضیا باید مشق نوشت، بعضی هارا باید چند بار خواند تا مطالبشان را درک کرد! ولی بعضی هارا باید نخوانده کنار گذاشت. اگر همه جا تاریک بود دوباره بنگر! شاید نور خودت باشی✨ 🩵intp🩵
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  9 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  8 ساعت پیش