2777
2789

ما عقدیم، یه شب دیروقت پای همسرم پیچ خورد و خودش گفت چون مشخص نیست که چی شده بزار تا فردا قشنگ سر صبر بخوابیم فردا میریم

منم گفتم باشه

پدرشوهرم ساعت ۱۱ ظهر زنگ زد بیدارمون کرد تا فهمید پای شوهرم پیچ خورده گفت به مادرشوهرم که بیاد ببرش دکتر اژ خونه ما

منم زنگ زدم گفتم نمیخواد بیاین مرسی ما خودمون دوتایی زن و شوهریم دیگه میریم، اونم بنده خدا نیومد ما خودمون دوتایی رفتیم

حالا پدرشوهرم بسیار قهره و حتی نه اومد خونمون نه زنگ زد 

فقط زنگ ژد یه شوهرم گفت بد حرف زده با من و من ناراحتم 

( من نمیفهمم خب کمک نیاز نداشتم بعدم خودم میتونستم ببرمش !! ) 

من از اون روز یبار پیام دادم که بیاین خونمون

بهم جواب داد ایشالا بعدا! 

و دیگه هیچی هیچی خبری نشد!! من نمیدونم چیکار کنم واقعا

باید برم جلو؟ بزارم اون بیاد؟

من باشم میرم .و میگم دچار سوءتفاهم شده 

اون کسایی که یروز مرحم زخمشون بودم با گریهاشون گریه با خندهاشون میخندیدم /اون کسایی که برای پناه و فرارشون سنگرشون شدم / اون کسایی که براشون دفاع کردم /کسایی که بهونه گرفتن و ازم دورشدم برای دردام/یادتون باشه دیگه نه مرحمتون میشم  نه سنگرتون                                                             ☝️نه خودتونو میخوام نه دوستیه خاله خرستونو ☝️                                💎💍💎                                        تو همون سنگر دشمن لیاقتتونه 🤘

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز