از اول عقد به بهانه های مختلف منو میزد
بازوم رونم کبود میشد میگفت حرصم میگیره
شوخی میکنم
ولی کم کم انقد شدت پیدا میکرد
تو خونه بابام شروع میکرد کتک زدن
میگفت مشکل مالی دارم بریم زیر یه سقف درست
میشه رفتیم زیر یک سقف دیگه بدتررمیکرد
در حد کشتن خفه کردن میزد منو
جوری که یه سری همسایه ها منو از خیابون
گرفتن بردن خونشون بعد اون رفتم شکایت
کردم حالا از ترس شکایت سر بهانه های مختلف
در حد مرگ خودشو میزنه
جوری خودشو میزنه کم مونده بیهوش بشه
شروع میکنه گریه کردن
بعدش بلند میشه جهازی که آوردم در حد
شکستن میزنه
یک ساعت وحشی بازی در میاره
بعد میاد گریه میکنه میگه ببخشید
به شدت پنهان کار هست و دروغ گو
از دنیا هیچی نداره پدرش هم هیچی نداره
مستاجر هستن خونه رو با پول خودم گرفتم
شوهرم هیچی نداشت
بعد عقد من با وام ازدواج ماشین گرفت
اونم فهمیدم زده به اسم یکی دیگه
الان از اموال بابام چند میلیارد بهم میرسه
حرصم میگیره قراره واسه اینم بشه
چون خودش از باباش هیچی نمیرسه هیچ
اون چیزی که بعد عقد با من بدست آورده
زده به اسم یکی دیگر
من چیکار کنم به نظرتون