2777
2789

دچار نشخوار ذهنی شدم، از بس اذیتم میکنن، فقط بهشون و کاراشون فکر میکنم، خیلی افسردگی هم گرفتم سر کاراشون، بیخوابی، استرس. تو این یک ماه فقط یه روز راحت خوابیدم شاید. همش میپرم از خواب اونم با اپش قلب، شب روز همش کاراشون جلو چشمم میاد. کسی میدونه من چیکار کنم. تو یه ساختمونم هستیم باهاشون. 

رفت و امد قطع شده مگه ببینمشون تو پله. اگه از این ساختمون بریم یعنی تاثیری هم داره؟ چیکار کنم اینقدر تو مغزم نیان؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وقتی بری میفهمی دنیا چه رنگیه زندگی چه خوبه

من از پیشکسوت های سایتم،سال96 اینا عضو شدم،کاربریم رفت...شمایی که داری این امضا رو میخونی امیدوارم هرچی توی دلته برآورده به خیر بشه برات...اگر دلت خواست بگو برات صلوات بفرستم...

متاسفانه متاسفانه بله میان 

منم مثل شما انقدر اذیت ازشون دیدم ک تو خابمم اونارو میبینم 

و اینک تو ذهنمون باهاشون درگیریم چون اذیتاشونو ادامه میدن 

و کسایی مثل ما واقعا ادمای خوشبین صلح دوست انقدر اذیت میشن وگرن ادم دعوا اذیت نمیشه بیخیالشونه خوشبحال ادم دعوا دوست بیخیال

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792