2777
2789
عنوان

مادرشوهرم هر چی میشه بهش برمیخوره

165 بازدید | 6 پست

بچه ها من 28ساله سه ساله ازدواج کردم تو یه حیاط با مادرشوهرم از دست این زن پوست انداختم نزدیک 75سالشه یه زن خودشیفته و دیکتاتور و زبون نفهم منو با این صدا می‌کنه و اصلا احترام عروس رو نگه نمیداره بعد هر جا زنونه می‌ره چون تو یه حیاطیم منم میندازه دنبال خودش اره فلانی مولودی داره روضه داره گفته عروسیم بیار یا هر کی دعوت می‌کنه دختراش و یا هر کس زنگ میزنن به این که منم بیاره انگار تلفن ندارم و یه جورایی بی احترامی به منه بعد در هر صورت من باید برم و بگم نمیام بدش میاد و بی احترامی می‌کنه دیشب گفت مولودی دعوتیم گفتن اونم بیار یعنی من منم گفتم ببینم چی میشه بعد اهل اینجور چیزا نیستم و معذبم امروز ظهر رفتم گفتم بهش که ساعت چند میری و من فکر نکنم بتونم بیام برای اولین بار من یکم کمرم درد می‌کنه و بی حالم زود بدش اومد باشه هر جور میخوای گفتم بهت بگم اونا دعوت کردن و برو بسلامت با یه حالت و رفتار بدی و تیکه دار بود حرفاش بعد جالبه تو هر چیزی شوهرم دخالت می‌کنه و به خودشیفته کپی مادرشه و الان می‌دونم اون میخواد بیاد جنگ و دعوا که چرا نمیری خسته شدم از دستشون دلم میخواد یکبار برای همیشه برم از این زندگی چون واقعا تحملشون رو ندارم دیگه

حالا تو اینو میگی من خونه خاهرشوهرم مراسم بود دوستای مادرشوهرم منو دیدن بعد 10 سال بعد گفتن چرا نمیای اصلا مثلا روضه داشتیم نیومدی درصورتی ک من بار اول بود میدیدمشون و مادرشوهرم هیچ وقت نگفته مراسمی هست از سمت دوستام و توم دعوت کردن من تا اومدم بگم خبر نداشتم مادرشوهرم خندید گفت سرکار میره نیست هیچ وقت

 البته هم اصلا ناراحت نشدم چرا هیج وقت بهم نگفته و برام مهم نیست

حیوان مورد علاقم: اکسم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

باید همون اول راهت و ازش جدا میکردی میگفتی اهل این چیزا نیستم برو بسلامت قهر کنه به درک الانم دیر نشده بگو نمیام براتم مهم نباشه چی فک میکنه و پشت سرت چی میگه خانوما لطفا یکم شجاع باشین از حقتون دفاع کنین تا کی تو سری خور آخه 🤦‍♀️

بار سنگین است و من کم طاقت و دنیا حسود خم شدن را عار میدانم خدایا 🤲کمک کن نشکنم 

رو حرفت وایسا و بگو جایی که دوست ندارم نمیرم حالا چه مادر تو بهم بگه چه مادر خودم از این مراسما خوشم نمیاد

درسته مادرشوهر ذوق داره که عروسش کنارش باشه باهم مهمونی و اینا برن ولی دیگه حق نداره زور بگه 

یه صلوات برا امام زمانم میفرستی؟          گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین،خانه آباد شدم من اُوون آباد حسین
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792