حالا تو اینو میگی من خونه خاهرشوهرم مراسم بود دوستای مادرشوهرم منو دیدن بعد 10 سال بعد گفتن چرا نمیای اصلا مثلا روضه داشتیم نیومدی درصورتی ک من بار اول بود میدیدمشون و مادرشوهرم هیچ وقت نگفته مراسمی هست از سمت دوستام و توم دعوت کردن من تا اومدم بگم خبر نداشتم مادرشوهرم خندید گفت سرکار میره نیست هیچ وقت
البته هم اصلا ناراحت نشدم چرا هیج وقت بهم نگفته و برام مهم نیست