به مدت ده روز با هم بودیم (آشنامون بود برای همین بهش اعتماد کردم)
ولی بعدش دیدم آشغاله
بهم دست میزد بوسم میکرد بزور بغلم میکرد
من خیلی دختر پاکی بودم ۲۴سالم بود
اولین و آخرین دوست پسرم بود
نمیدونم چه جوری تن به همچین کثافت کاریایی دادم
بهش گفتم من با این چیزا مخالفم
آدم همچین چیزایی نیستم
من به قصد ازدواج باهات همراه شدم
روز آخر اومد دیدنم
اونروز واقعا ازش جدا شده بودم
بهم گفت من میخوامت غلط کردم ناراحتت کردم
ولی من نتونستم ببخشمش
چون میدونم تو زندگیش پر دختر بوده😑
اینکه بخواد به همه دست بزنه روانیم میکرد
الان عذاب وجدان دارم
نامزدم فکر میکنهمن دختر پاکیم
ولی من پاک نبودم😭
بخدا بعد اون با هیچکس دوست نشدم
ولی آزارم میده که یه پسر بهم دست زده😔😭
بخدا کمکم کنید
حس بدی دارم
خیلی وقتا روم نمیشه حتی نامزدمو نگاه کنم
خجالت میکشم😭
حس نجس بودن دارم
حس میکنم حق ازدواج کردنو ندارم