مامانم داشت از کوچه رد میشد یه پیرزنه وسط کوچه داشت راه می رفت بعد آینه ماشینمون برخورد کرد به دستش وایستادیم خودم پیاده شدم ازش معذرت خواستم گفتم دستتونو میشه ببینم چیزیتون نشده دیدم یهو شروع کرد داد و بیداد از یه طرف یه ماشینی پشت سرمون بود اونو نگه داشته داره میگه اینا زدند دستمو ال بل کردند اومده کنار ماشین به مامانم میگه پیاده شو ببینم منم ورداشتم بهش گفتم تو چقدر بی شخصیتی که من دو ساعت خودم اومدم ازت معذرت خواهی کردم بعد تو همچنان ول کن نیستی چون فکر میکنی بزرگتری هرجور دوست داری میتونی رفتار کنی امثال تو با این اعتقاداتون گند زدید به مملکت تازه پر توقع هم هستید و درم بستم یک سمجی بود ول کن نبود اون وقت خداشاهده چیزیشم نشده بود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من کاری به کسی ندارم ولی احترام بزرگ تر کوچیک ترین ندارع کسی ک بیشخصیته بگو ۹۰سالش باشه احترام نمیزارم به مشت خرف کودن با عقاید بسته انتظار احترام هم دارن