چند سال با هم بودیم پای همه چیش بیکاریش بی پولیش وایسادم چندبار میخواستم ترکش کنم بخاطر بعضی رفتاراش ولی دلم نمیومد چون خیلی دوسش داشتم
حالا دیروز زنگ زد بهم فهمیدم با پدرش حرف زده راجب ازدواجمون و پدرش مخالفت کرده .
به گوشم رسیده که باباش گفته پسرام رو حرف من حرف نمیزنن هر چی بگم میگن چشم😭😭چرا ؟ چون من لرم ولی باباش دختر مشهدی و همزبون میخواست مثل خودشون
پسره بعد حرف باباش منو از همه جا بلاک کرده میگه ولم کنید از همتون بدم میاد..جسارت نداشت به پدرش بگه میخوامش
حالم خیلی بده بگید چیکار کنم فراموشش کنم دعایی نذری؟