اجازه ندادن باعشقم ازدواج کنم، نشستم سرسفره عقد یه مرد دیگه، آخ که چی کشیدم تو نه سال زندگی باهاش 😔💔تهش میخوای بدونی چیشد؟ مهریه و بچمو برد منم بعد یه مریضی سخت روحی یجوری کلنجار میرم با خودم و این قمار زندگی ... بعد سالها به همون عشقی که نزاشتن بیاد خاستگاریم پیام دادم (: نمک ریخت رو زخمم / همیشه اونجوری نمیشه که ما منتظرشیم /
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خداکنه هیچکه اینجورزندگی نکنه واگه مجبوری این مدل زندگی کنی باید راه شاد زیستن ومستقل بودن ازنظر عاطفی ومالی را بلد باشی وگرنه داغون میشه ادم .امیدوارم خدا هیچکه را تواین موقعیت قرار نده
به نظرت چشم چرون بودن و دوست نداشته شدن ایراد کمی هست؟وقتی طرف چشم چرون باشه و دوست نداشته باشه راحت بهت خیانت میکنه مطمئن باش...حالا تازه شوهرمن ادعا میکنه بدون من میمیره وعاشقمه اینهمه خیانتم ازش دیدم...برو دنبال کسی که لایقت باشه عزیزم با این شوهرایی که داریم فقط حیف میشیم تباه میشیم