2777
2789
عنوان

حکایتی زیبا از جناب عطار

38 بازدید | 0 پست

نقل است که شیخ ابوالحسن خرقانی گفت: دو برادر بودند و مادری ، یک برادر بخدمت مادر مشغول شدی و یک برادر به خدمت خداوند مشغول بود ...


آن شخص که به خدمت خدا مشغول بود با خدمت خدایش خوش بود، یک شب چون دیگر شب ها به خدمت خداوند سر بسجده نهاد و کمی بعد بخفت و در خواب دید که آوازی آمد که برادر ترا بیامرزیدیم و ترا نیز به حرمت او بخشیدیم .


گفت: آخر من به خدمت خدای مشغول بودم و او به خدمت مادر ، از چه روی است او را از من گرامی تر می دارید؟  ندا آمد آنچه تو می‌کنی ما از آن بی‌نیازیم ولیکن مادرت از خدمت فرزند بی نیاز نیست


#عطار‍ 

تذکرة الاولیا


 تاپیک نور، اینجاست💎💎       نــــــــور انتخاب نمی کند، می تابد به ذره ذره ی زندگی و بر هر چه در مسیر دارد روشنی می بخشد نور باش و ذات خویش را زیست کن…زندگیتون پر از نور الهی✨خدایا من خواهان بهترین تقدیری هستم که برای من و عزیزانم و دوستانم رقم زده ای🙏✨                                                                            زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه است ریشه هم هرگز اسیر باد نیست زندگی چون پیچک است انتهایش می رسد پیش خدا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

مربا البالو

اقاقیه | 17 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز