همه چی زیر سر مادر شوهرمه همینطوری تا شوهرم چند روز تعطیله برا خودش برنامه چیده انگار هومه فکر میکنه بچه اورده کل عمر باید نوکریشو بکنن شوهرم چند روزه تعطیله الان تشریف برده ننش کارش داره برا خپدش برنامه چیده که فردا ناهار اونجاییم منم گفتم نمیام دمن دیشب بهش گفته بودم پس فردا تعطیلی فردا شب بریم بیرون انگار نه انگار چنین حرفی بهش زدم هیچ مشرثتی با من نمیکنه که تو فردا میتونی بیایی یا نه برا خپدش وعدع وعید میده میگه فرپا باید برم کار دارم انجا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دقیقا شوهرمم میخواستم بگم بی تقصیر نیست که روشونو زیاد کرده
اتفاقا کل تقصیرا مال شوهرته، بر فرض اگ اون دعوت نمیکرد یکی دیگه دعوت میکرد شوهرت قدرت نه گفتن نداره؟ نمیتونه بگه من نمیتونم بیام کار دارم پس مقصرش فقط شوهرته ن مامانش
ولی مقصر اقا هستمیدونی چرا گفتمالکی بحثو به مادرت و خانوادت نرسون هرکی رو مادرش خانوادش حساسهمشکلتو ...
من برم اونجا به بیرون نمیرسه اقا چند روز تعطیله باید شبم بمونم اصلا حوصله خونشونو ندارم مامانش حرفایه الکی بهم میزنه اعصایم نمیکشه بمونم ور دلش خودش بعد میره بیرون کاراشونو انجام بده من باید بمونم مامان جونش
مشکلمو هزار بار بهش گفتم بازم کار خودشو مرده حتما باید دعوا راه بندازم. اخرم یکاری میکنه همه بفهمت با من دعواش شده