همین الان با مامانم دعوام شد کلی نفرینم کرد حرف هایی رو زد که بعضیاشون تقصیر خودم بودم و بعضیاشون رو واقعا انجام نداده بودم ،
مامانم بهم میگه وقتی با دوستاش میره بیرون غر میزنم ولی اصلا همچین کاری نمیکنم مثلا دیروز با دوستام رفتم شهربازی و مامانم هم رفت خونه دوستش ،بهم گفت زود میاد دنبالم ،بعدش بهم گفت 10 دقیقه دیگه مياد دنبالم و 40 دقیقه دور کرد و اعتراض کردم ،بهم گفت من این همه پای تو حیرون میشم هیچی نیس حالا الان برای من غر میزنی
مثلا یک ماه هست که کتفش درد میکنه و من میگم کال نکن زیاد ،در جوابش بهم میگه که به جای کمک کردن بهم داری این حرفا رو میزنی ،اومدم جارو رو از دستش گرفتم به جای تشکر مگیه بد جارو کشیدی اینجا کثیفه
همش ازم ایراد میگیره
آخرین باری که ظرف شستم رو یادم نیس از بس مگیه اینجارو کثیف کردی اینجارو اینجوری باید بشوری
خسته شدم
الانم داره زار زار گریه میکنه
بهم میگه مثلا تو دختری ولی هیچ کاری توی خونه انجام نمیدی ،داره راست میگه ولی من کاری انجام نمیدم از بس گیر میده