از خودش بپرسید چ پدری بودی
میگه
دلسوز ،مهربان،اینقدر مهربان ک بارها و بارها و همیشه و الآنم براشون گریه کردم و میکنم،رفتن دانشگاه راه دور گریه کردم،ازدواج کردن رفتن گریه کردم الآنم تا مشکلی پیش بیاد براشون گریه میکنم،،بخاطر بچه هام مادرشونو ک یک زن ب شدت نادان و بی عقل بود تا حدی ک حتی محبت کردن ب بچه هاشم بلد نبود،بلد نبود بزرگشون کنه مادرم بزرگشون کرد،خانه داری و مهمان داری و شوهر داری ش صفر تحمل کردم و میکنم،،،کار کردم نون حلال درآوردم همیشه و...
از بچه ها ش بپرسید پدرتون چطوری بود میگن
عصبانی ،بداخلاق،پرخاشگر،خسیس برای خانه و خانواده و ب شدت دست و دلباز برای مردم ،سخت گیر،کنترل گر،جلو بچهها مادر و میزد
واقعا چرااااااااا همخونی نداره نظر پدر و بچه هاش
نظر شما چیه
پدره گریه کردن سو راست میگه بقیه رو نمیدونم
لطفاً رد نشین جواب بدین البته خداوکیلی