دیشب مهمونی دعوت بودیم تو باغ خونواده همسرم و مادرشوهرم تماس گرفت منو هم دعوت کرد که بریم، خلاصه رفتیمو من یسری از اشخاصو ندیده بودم و باره اول بود اونجا نیدیدمشون یکم غریبی میکردم خلاصه تعدادشونم زیاد بود نشسته بودن سلام علیک کردیمو میخواستیم بشینیم بقیه خانما گفتن اونجا نشینید تاربکه و بیاید بالا تو نور،من وایساده بودم منتظر که ببینم کجا میشینن منم برم،یهو شوهر خاله همسرم اومد گفت بشین بشین چرا وایسادی طلبکاری؟؟😐منم گلشو پیش شوهرم کردم خدایی حرفش زشت نبوده؟