منم همینم
سرکار میرم
ورزش میکنم میرقصم آهنگ میخونم با دوستام مهمونی دخترونه میگیریمو خوش میگذرونیم
کلا ظاهری ادم شادیم
قبلا کلا بیکار بودم تو خونه،
فکر کردم با اینکارا طرز فکرم درست میشه
ولی بازم همینه...
ته ته تهشششش میرسم به اینکه: خب که چی؟ ما که هممون میمیریم، دنیای پوچ و بی اهمیت تکراری و بی معنا...
بخش بزرگی از من همینه
ولی بازم بعضی وقتا قابل کنترله برام
نه اینکه بگم ادای ادمای شادو در میارم! شخصیتم همینه.
مثلا یه وقتی دارم خوش میگذرونم تو مهمونی، یهو اینجوریم که: تهش هممون میمیریم...🌑🥲
. و کلا تا آخر مهمونی میرم توی خودم و افسرده