خالم بیمارستانه دوقلوهاش خونه ما هستن . بیش فعال و اوتیستیک هستن . نه ده سالشونه اما مثل بچه ۴_۵ ساله رفتار میکنن .
امروز از بیرون اومدیم خونه ؛ مامانم رفت یکیشون رو حموم ببره (خودشو خیلی کثیف کرده بود ) منم رفتم لباس هاشو اتو کنم چون خشک نشده بود .اون یکی قل (شایان ) هم داشت با گوشی بازی میکرد
یهو مامانم دراومد بیرون گفت شایان کو ؟ هرچی گشتیم نبود
مامانم با لباس راحتی و نامناسب رفت پیلوت و کوچه رو گشت . من رفتم پشت بوم و تراس و ... رو گشتم . زنگ زدیم شوهرخالم و بابام که سریع بیان . برگشتیم خونه دیدیم رفته توی کمد دیواری پشت لباس های بابام پنهان شده .
از تاریکی میترسه ولی نزدیک نیم ساعت پنهان شده بود و صدا ازش درنمیومد .
خلاصه الان رنگ بابام زرده ! مامانمم قلب درد داره. منم پنیک شدمممممم چندبار و خوب شدم و بچه نشسته راز بقا میبینه و کیک و شیر میخوره