این جلو جلو ذوق کنی کنسله هم نامردیه؛ من دوست دارم جلو جلو ذوق کنم، شبا راجبش فکر کنم و توروخدا کنسل نشه.
من آباد بودم؛این تو بودی که آتش بر خاکم افکندی.و اکنون،پس از سالها از پایان جنگ،آنگاه که پا در سرزمینم میگذاری،مینهایی که روزی خود کاشتی،خودت را به نیستی میکشانند.نه تو از دود جان بهدر میبری،نه من از زخم، رهایی مییابم.