2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ببخشید، قصد توهین ندارم. ولی ناشیگری از خودتون بوده. پیشنهاد دادی حالا پشیمانی..  دعوا یه بحثه، جدا شدن یه بحث دیگه. به نظرم همین الان برو یه پیام بهش بده بگو من از این دعواهای هر ساله خیلی خسته شدم، اعصابم بهم ریخته بود یه حرفی زدم. منظوری نداشتم. دلم میخواد با گفت و تو مشکل دعواهامون و حل کنیم ولی اصلا دلم نمیخواد زندگی خوبمونو بی دلیل به هم بریزیم.

در ضمن اگر واقعا این مسافرت ها باعث دعوا میشه، بیخیال بشین.   

ببخشید، قصد توهین ندارم. ولی ناشیگری از خودتون بوده. پیشنهاد دادی حالا پشیمانی..  دعوا یه بحثه، ...

سه سال پیش تصمیم گرفتم عید نیام، خودش تنها اومده بود اینجا. خیلی پیش اقوامش ضایع شد، منم اصلا باهاشون حرف نمی زدم، سال بعدش ، دلم به حالش سوخت ، اومدم و رفتم خونه باباش، که اونا رفت قایم شد که مثلا خونه نیس. گفتم دیگه نمیرم.  اما مادر پدرم، گفتن تو گذشت کن ، پارسال رفتم و کدورت رو تموم کردم، اما دوباره روز از نو، روزی از نو.

خوب تا کی من باید این رفتارا  رو   تحمل کنم.

یه جاری دارم که اونا تهرانه، اونم امسال اومده بود اینجا اما تا منو دید رفت قایم شد نیومد، اینا هم دیدن آون اذیت میشه اصلا من  دعوت نکردن، به شوهرم گفتم منم باهات میام خونه شما. گفت آخه جاریم اذیت میشه. خیلی ناراحت شدم از اینکه اون به من حسودی می کنه و چشم دیدن من رو نداره، شوهرم بهش حق میده

بخاطر تحصیلات و خانواده خودم و سطح زندگی مون، همش با خودش درگیره  و با حرف و زبون و رفتار یه جور می خواد خودشو خالی کنه، اما برا من اهمیتی نداره، چون می دونم کسی که حسودی می کنه، خودش آرامش نداره. اما من از شوهرم انتظار دارم که این 11 سال که باهام   زندگی می کنه منو شناخته باشه و عاقل باشه. نه اینکه با حرفی بیربطش، کنش های اونو تآیید کنه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز