میخام ی خسته نباشید بگم ب همه مادرایی ک شیر خودشونو دادن، دست تک تکتون رو میبوسم ک شیره وجودتون رو دوساله به جگرگوشه تون دادین
از لحظه های سختی ک شاید منه مادر شیرخشکی نمیدونم
و از لحظه های شیرینی ک صدای قلپ قلپ شیر خوردنش تسکین دردتون شده و من هم ازاین تجربه محرومم
درسته سختی ها و چالش های شیر خشک هم برام کم نبود
اما خیلی دوس داشتم ب نور چشمم شیر خودمو بدم ،دوس داشتم اونقدرررری شیر داشتم ک برم بیمارستان شیرمو اهدا کنم برای جنین های نارس
نمیدونم من لیاقتشو نداشتم یا خدا منو دوسم نداشتم ک هر کاررری کردم شیرم کمممممم بود کم بود خیلی کممممممممممممم💔
الانم با گریه دارم مینویسم من ناخوداگاه و غیر عمد نتونستم مادریمو کامل ادا کنم،شب هایی ک بچم جیغ میکشید از گشنگی و من شیر نداشتم بدم بهشو ب عنوان ی مادر از خودم بیزار بودم امان از اون شب ها...😞💔💔
فقط میتونم بهت بگم نور زندگی من منو ببخش مامان خیلییی دوست داره
تمام ادم هایی ک ب من گفتن بچه ک شیر مادر نخوره مهر مادرش ب دلش نمیوفته الان دارن میبینن ک نفست ب نفسم بنده ی لحظه نباشم چجوری بی تابی میکنی ، چجوری با یکسال و نیم سن منو بوس میکنی و غرق محبتت میشم، چجور وقتی قایمکی گریه میکنم میدویی اشکامو پاک میکنی تند تند بوسم میکنی ک گریه نکنم من دیوانه وار عاشقتم
مادرتو ببخش جان دلم🙂💔
خاهشا نگین حالا نخورد چیشد ازاین حرفا ، من ازاین حرفا خیلی شنیدم
اگر مرهم زخمم نمیشوی ، اتش جان هم مشو❤️