امروز دفتر یکی از اساتید به نام دعوت شدم
اونجا چندتا از همکارای کارکشته خضور داشتن و تنها خانم جمع وکوچکترین عضو جلسه من بودم
هی ازم تعریف میکردن که وای چقدر سن ت کم میزنه و جقدر زود مدارج عالی رو طی کردی و اینا
منم نیشم باز تا بناگوش و موقع خداحافظی همه شون برای بدرقه اومدن در که رسیدم گفتم عه خاک برسرم گوشیم جاموند رفتن برام اوردن
رسیدم پایین دم ساختمون منشی زنگ زد کفت خانم فلانی کل مدارکتون جامونده وایستید الان میارم پایین براتون 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
شوهرم میگه الان چقدر بابت هوش و حواس جمعت تحسین شدی همین که تاالان زنده موندی و مسیرخونه رو گم نمیکنی جای تحسین داری🤣🤣🤣🤣
ابرو شرفم رفت اونام قرار بود زنگ بزنن برای همکاریهای کاری هیچکدوم زنگ نزدن😆😆