2777
2789

چقدر ما خانوما ساده ایم وقتی تو یه موقعیت احساسی میمونیم بدی های طرف یادمون میره و فقط میگیم باشه،هنوز که هنوز دلم براش تنگ میشه و همزمان با این دلتنگی ببشتر وحشت میکنم که چطوری صدام در نمیمومد و داشتم باهاش ازدواج میکردم،واقعا انگار زبونم بسته بود مثلا طرف یه ماه بعد عقد من چت خیانتشو دیدم با یکی دیگه بعد اول متوجه عکس طرف نشدم شبیه دخترا بود بعد خودش میگفت بخدا اینی که من باهاش چت عاشقانه کردم دختر نیست پسره یعنی زیاد خیانت حسابش نکن و اونی ک بهش پیام داده بود هم واقعا پسر بود یه پسر تر.نس،بعد چطوری من هیچی نگفتم بهش اون لحظه چطوری بهم نزدم و شش هفت ماه دیگه ادامه دادم و عین احمقا رفتم جهازم گرفتم؟؟،با مردی که رفتیم مسافرت رفتیم بیرون میگه کارت نیاوردم به مامانش زنگ زده میگه ۷۰۰ت بزن برام،یا تو جمع دوستاش زناشون میگفتن مثلا شوهرامون ماهی فلاتقدر میزنه به کارتمون اعصابش خورد میشد که چرا اینارو تو جمع میگن چون زن نباید کارت جدا داشته باشه،نباید تنها جایی بره،چطوری اون لحظه که از دستشویی اومد بهم گفت حشیش تو جیبم بوده ولی نیست گفتم شاید تو خونتون افتاده پیدا کنی فکر بد نکنی واسه من نبوده واسه اداره بوده!!!بعد من چطوری هیچی نمیگفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و عاشقانه داشتم ادامه میدادم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

جدی چرااا؟؟مگه چیشده عزیزم؟


منم یه چیزایی ازش دیدم اما از بس فاز عاشقی برداشته بود،چشمام بدیهای خودش و خانوادشو نمی دید،بعد که عروسی کردیم یهو چشمام باز شد که وای چه اشتباهی کردم.باز هم انقدر عاشقش بودم و اون هم باز فیلم بازی می کرد که متوجه نبودم،خدا فقط می خواست بچه دار بشم بعد ذات واقعی اون واسم اشکار بشه.بچه که اومد بهم خیانت کرد و...

خدا خیلی دوستت داشته.ای کاش منم همین کارو کرده بودم...

وای چندتا تاپیکتو خوندم الهی بگردم،میدونی چیه ما خانونا به نظرم مثل یه ظرف میمونیم که توش پر عشق هر بار که طرف ازارمون میده یذره از اون عشق کم میشه و یهو به جایی میرسه ک دیگه هیچی نمیمونه،مثلا ده بار به طرف میگی سرمن داد نزن دروغ نگو خسیس نباش بی اعتنا نباش بعد یهو کم میاری ولی فقط اینو میدونم هیچ مردی ارزششو نداره ارزش هیچی نداره

منم یه چیزایی ازش دیدم اما از بس فاز عاشقی برداشته بود،چشمام بدیهای خودش و خانوادشو نمی دید،بعد که ع ...

عاااا بمیرم من چنندساله مگه ازدواج کردی ؟؟؟؟؟قشنگ میفهمم چی میگی با سلولام درکت میکنم چون سرم اومده،بعد میدونی ادم از چی میسوزه از اینکه مثلا بی پولی طرف سختیای زندگیشو تحمل میکنی بعد کلیم بهش عشق و احترام میدی حالا اینکه حین رابطه خیانت و هزارتا وار میکنن باهامون ب کنار،واسه من انقد ادای عاشقی در میاورد کل فامیل تو کف عشق این بودن از خونه ی نا نمیرفت بیرون تو دوران عقد یعنی بعد اداره اینجا بود میگفت دلم تنگ میشه دور نمیتونم بمونم بعد اون پیامهایی که به اون پسر تر.نس داده بود شبایی بود ک پیش من بود به اون زده بود سرکار سرم شلوغه ترخدا ببخشید عشقم نمیتونم بهت برسم زیاد اینروزا،بعد اینا هیچی بعد اینکه افتادیم تو پروسه ی طلاق خداشاهده به دوهفته نکشید دنبال کیس جدید میگشت و یه سره استوری فان و دلقک بازی میذاشت،بعد مثلا من چقدر با خانوادم سر این جنگیدم قرار بود باهاش برم تو داغونترین محله ی ممکن زندگی کنم فک میکردم چقدر عاشقیم ما😑😑

من فقط به خاطر دخترم موندم.همین که بره دانشگاه جدا میشم

افرین ک انقدر محکمی ،خیلی خوشم میاد از خانومهای مثل شما،خودمم عقیدم اینه ادم دور ازجون بمیره ولی وقار خودشو حفظ کنه،تصمیمت کاملا درسته،چون شما رفتی شهر غریب دست تنها با اون وضعیت و دوری بعد طرف بره خیانتم بکنه،و مطمئنم بد اخلاقیم داره چون اینایی ک خیانت میکنن همه از زن خودشون یه سره ایراد میگیرن و توسری میزنن عوضیا بعد این همه تحمل واقعا جوابت این نیست،من یه شب یه جمله خوندم که یهو تصمیم گرفتم عروسی رو بهم بزنم نوشته بود هیچ وقت چیز بدو تحمل نکردم نه محل کار بد ،نه رابطه ی بد ،نه ادم بعد همیشه ول کردم رفتم جلو اتفاقا اون جلو برام خیلی چیزای قشنگتر بود،افتخار میکنم بهت عزیزم ک انقد محکم و صبوری 

عاااا بمیرم من چنندساله مگه ازدواج کردی ؟؟؟؟؟قشنگ میفهمم چی میگی با سلولام درکت میکنم چون سرم اومده، ...

دقیقا همین طوره.هنوز تز دکتریشو نداده بود عقد کردیم.به خدا خودش بیمارستان یا دانشگاه بود من می نشستم توی کافی نت اونهم بعد از ساعت کاری خودم به جای اینکه برم خونه و استراحت کنم و به تایپ و ویراستاری و صحافی پایان نامه اش میرسیدم .چقدر از نظر مالی کمکش کردم خودش هنوز اینترن بود.بعد ظرحش افتاد جای بد اب و هوا باهاش اومدم .اخرش هم دستمزدم رو داد.بد اخلاقی نمی کنه،داد هم نمیزنه اما همون منشی که اورد و من مچشو گرفتم،اگر هزار بار بگه غلط کردم دلم صاف نمی شه.خودم حالا باید بیست و خوردی سابقه کاری و بیمه داشته باشم به خاطر زندگیم و دخترم کار هم نکردم.یعنی اکر بخوام تعریف کنم خودش ده فصل رمان میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز