😭😭😭😭
سلام من یه مدت به شدتتتتت تحت فشار روانی بودم از طرف همهه کس و همه پیز تا اینکه دیشب دیگه قاطی کردم مادرم داخل یک روز۱۰۰۰۰بار گفت لباساتو جمع کن نمیفهمید چقدز داغونم نمیفهمید انقدر حالم بدع ۱۰ روز شده یه حمام نتونستم برم نمیتونم نعشم رو جمع کنم
خلاصه بین خواب و بیداری بودم بازم اومد غرغر میرم میگم فلانی بیاد جمع کنه تو عرضا نداری و.... یهو منفجر شدم دیگه طاقتم تموم شد تمام لباس ها رو پرتاب کردم سبدی که توش رخت بود رو سکوندم خودمم پشیمونم اما نمیدونم چی شد
ادامش وضع بدتر میشه هستید بگم ؟
بگوو
بگو
بعد امدم برای اینکه اروم بشم یه ۱۰ تایی قرص ضد افسردگی و ارام بخش و... خوردم
و دقیقا از همون لحظه به بعد هیچیییییی یادم نمیاد😐
این اتفاقات غروب جمعه افتادم امروز بیدار شدم دبدم یکشنبه هست و من کلا داخل یک اتاق دیگه خوابیدم گیج بود پرسیدم از مامانم گفت حالت بد بود تعادل نداشتی چندین بار خوردی زمین ... .پدر و مادرم دعواشون شده بود وو کلا نگم
قسمت عجیب ماجرا تازه اینجا شروع میشه
عجیب تر از همه اینه خانوادم میگن تو بی حال و کسل بودی اما خب اومد صیحانه و ناهار و سام خوردی کاراتو کردی نمیدونم شاید حتی تو گوشی هم رفتم و.... اما من اصللللللااااااا یادم نمیاد اصللللااا
من فقط یادما قرص خوردم و رفتم تو اکسپلور و دیگه هیچی از این چند روز یادم نیست وقتی بهم گفتن امروز یکشنبه هست شکه شدم مگه میشه یعنی چی
