خواهرزادم حدود دوماهه اینجاست و طلاق گرفتن پدر مادرش.خواهرم بیش از حد نازنازیش کرده و هرچی میخواد در کسری از ثانیه براش فراهمه و نمیتونه نه بشنوه از کسی و عاشورا بپا میکنه.خواهرمم میخواد ما حرف نزنیم فیلم نبینیم چراغ خاموش باشه که مبادا بچش یاد بگیره یا اذیت بشه من کنکور دارم بعد چند سال برگشتم سمت درس و شب تا ۲ ۳ صدای تبلتش تا ته بازه هر دیقه گریه میکنه و نق میزنه که مثلا چرا پتوم اینجاش گل نداره و مجبورت میکنم بری برام بخری. ینی به ترک رو دیوار هم گیر میده و رومخمه. زمین و زمانو بهم میریزه دختره و ۶ سالشه و خواهرم با قربونت برم و فدات بشم جوابشو میده ماهم چیزی میگیم دعوا میکنه که هیچی له بچم نگید و کسی حق نداره تو تربیتش دخالت کنه
حالا میاد سمتم یا باهام حرف میزنه واقعا چشم دیدنشو ندارم همش بهش میگم برو و بدتر میکنه اصلا ثانیه ای دلم نمیخواد ریختشو ببینم
ینی بچه ی تو خیابون واسم عزیز تره
این فقط رو اعصابمه